کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اراده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اراده
/'arrāde/
معنی
= عراده
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل
برابر فارسی
کامش، پشتکار، آهنگ، خواست، یازش
فعل
بن گذشته: اراده کرد
بن حال: اراده کن
دیکشنری
backbone, decision, determination, purpose, resoluteness, resolution, resolve, single-mindedness, stability, volition, wheel, will, willpower
-
جستوجوی دقیق
-
اراده
واژگان مترادف و متضاد
آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل
-
اراده
فرهنگ واژههای سره
کامش، پشتکار، آهنگ، خواست، یازش
-
اراده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: عرّادَة] 'arrāde = عراده
-
اراده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ارادَة] 'erāde ۱. نیرویی ارادی و نفسانی که شخص را برای رسیدن به هدف وادار به انجام عمل میکند.۲. خواست؛ میل؛ قصد.۳. تصمیم جدّی.۴. (تصوف) علاقۀ درونی سالک برای رسیدن به حق و حقیقت.
-
اراده
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) [ ع . ارادة ] 1 - (مص م .) خواستن . 2 - (اِ.) خواست ، میل ، آهنگ .
-
اراده
فرهنگ فارسی معین
(اَ رّ دِ) ( اِ.) گردونه ، ارابه .
-
اراده
لغتنامه دهخدا
اراده . [ اِ دَ ] (ع مص ، اِمص ) اِرادة. اِرادت . خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). خواست . خواسته . خواهش . میل . قصد. آهنگ . کام . دَهر. (منتهی الارب ) : و واقف گردان او را بدرستی اختیار کردنت در آنچه جسته ای آنرا و صواب بودن بآنچه اراده کرده ای . (تا...
-
اراده
دیکشنری فارسی به عربی
ارادة , س ، إرادة
-
واژههای مشابه
-
ارادة
دیکشنری عربی به فارسی
خواست , اراده , از روي قصد و رضا , از روي اراده
-
إرادة
دیکشنری عربی به فارسی
مشيت , اراده , خواست , عزم , اختيار (کردن) , فرمان , حکم , دستور
-
اراده کردن
دیکشنری فارسی به عربی
س
-
اراده کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَمَ (أکَّدَ) العَزمَ
-
نیروی اراده
دیکشنری فارسی به عربی
قوة الارادة
-
فقدان اراده
دیکشنری فارسی به عربی
فَقْدانُ الإرادة (فَقْدُ الإرادَة)