کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارادتمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارادتمند
/'erādatmand/
معنی
۱. دارای صمیمیت و دوستی بسیار.
۲. عنوانی که شخص هنگام حرف زدن از خود برای اظهار تواضع به خود میدهد: ارادتمند بسیار مشتاق شما هستم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اخلاصمند، ارادتپیشه، ارادتشعار، ارادتکیش، مخلص ≠ بیارادت
دیکشنری
servant
-
جستوجوی دقیق
-
ارادتمند
واژگان مترادف و متضاد
اخلاصمند، ارادتپیشه، ارادتشعار، ارادتکیش، مخلص ≠ بیارادت
-
ارادتمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'erādatmand ۱. دارای صمیمیت و دوستی بسیار.۲. عنوانی که شخص هنگام حرف زدن از خود برای اظهار تواضع به خود میدهد: ارادتمند بسیار مشتاق شما هستم.
-
ارادتمند
فرهنگ فارسی معین
(اِ دَ مَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) آن که ارادت می ورزد، مخلص .
-
جستوجو در متن
-
verditer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
ordinarius
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
arithmancy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
acetary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
paedarchy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
cartist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
portentousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
arval
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
veridicous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
ordalian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند
-
orgulously
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارادتمند