کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارابه چی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارابه چی
/'arrābeči/
معنی
= ارابهران
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارابه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی] 'arrābeči = ارابهران
-
ارابه چی
لغتنامه دهخدا
ارابه چی . [ اَ را / اَرْ را ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) راننده ٔ ارابه . ارابه ران . هادی گردونه :هرجا مه ارابه چی من کند گذرهمچون ارابه در پی اسپش دوم بسر.سیفی (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
ارابة
لغتنامه دهخدا
ارابة. [ اَ ب َ ] (ع مص ) ارابه . ارب . عاقل شدن . خردمند شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). زیرک شدن . (صراح ).
-
ارابة
لغتنامه دهخدا
ارابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) کسی را بگمان افکندن . بگمانی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). بگمان انداختن . در شک افکندن . || شک آوردن . ریبت آوردن . || تهمت کردن . || صاحب شک وتهمت گردیدن مرد (یعنی متهم شدن )، یا کار ناپسندی کردن . || جغرات ساختن شیر را. ...
-
ارابه ران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) 'arrāberān ۱. رانندۀ ارابه.۲. (نجوم) = ممسکالاعنه
-
ارابه رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'arrabero[w] ویژگی راهی که قابل عبورومرور ارابه باشد.
-
Auriga, Aur, Charioteer
ارابهران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورتی فلکی در آسمان شمالی (northern sky) بین دو صورت فلکی دوپیکر و برساوش
-
landing gear
ارابۀ فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پایه یا چرخی که هواگَرد با آن بر زمین مینشیند متـ . فرودافزار
-
model cart
ارابۀ مدل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارابهای چرخدار و اغلب بزرگ و مجهز که نیروسنج یا دُمگیر یا مدل هواگَرد بر روی آن نصب میشود و کل مجموعه همراه با اتصالات و تجهیزات برقی و مانومتریک (manometric) در داخل آزمونگاه تونل باد قرار میگیرد
-
ارابه رو
لغتنامه دهخدا
ارابه رو. [ اَ را / اَرْ را ب َ / ب ِ رَ / رُو ] (ص مرکب ) راههای ارابه رو ؛ طرقی که قابل عبور ارابه و گردونه باشد.
-
stabilising gear, outrigger
ارابۀ فرود پایدارساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود
-
fixed landing gear
ارابۀ فرود ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارابۀ فرودی که قابلیت جمع شدن ندارد
-
retractable landing gear
ارابۀ فرود جمعشو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارابۀ فرودی که قابلیت جمع شدن دارد
-
tail wheel landing gear, conventional landing gear
ارابۀ فرود چرخِ دُم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارابۀ فرودی که چرخهای اصلی چپ و راست و جلوی در مرکز ثقل هواگَرد و چرخ دُم در انتهای آن است