کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اذکار
/'azkār/
معنی
= ذِکر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اذکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ذِکر] 'azkār = ذِکر
-
اذکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ezkār یاد کسی آوردن؛ یادآوری.
-
اذکار
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ ذکر؛ یاد کردن ها، وردها، دعاها.
-
اذکار
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - دعا خواندن . 2 - یاد کردن .
-
اذکار
لغتنامه دهخدا
اذکار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ذِکر. یادکردنیها. اوراد.
-
اذکار
لغتنامه دهخدا
اذکار. [ اِ ] (ع مص ) یاد دادن کسی را. (منتهی الارب ). با یاد دادن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || اذکار مراءة؛ پسر زادن زن . (منتهی الارب ). پسر زائیدن او. پسر زادن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).- اذکرت ِ و ایسرت ِ ؛ دعائیست که آبستنان را گوین...
-
اذکار
لغتنامه دهخدا
اذکار. [ اِذْ ذِ ] (ع مص ) اذکار چیزی ؛ یادکردن آن را. گذشته ها یاد کردن . (مؤید الفضلاء). ادّکار. استذکار. تذکر. ذکر. || بیاد آوردن . تذکیر. با یاد آوردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
rebukefulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذکار
-
اوراد
واژگان مترادف و متضاد
۱. عزایم ۲. ادعیه، اذکار
-
اذدکار
لغتنامه دهخدا
اذدکار. [ اِ دِ ] (ع مص ) اِذِّکار. ادّکار.
-
ادکار
لغتنامه دهخدا
ادکار. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) اِذّکار. اذدکار. یاد آوردن . بیاد آوردن . یاد کردن . || پند گرفتن .
-
تعقیب
لغتنامه دهخدا
تعقیب . [ ت َ ] (ع اِ) اذکار و اورادی که پس از ادای نماز خوانند. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد بدری اردبیلی . اوراست : انیس القلوب و غایةالمطلوب در دعوات و اذکار که بسال 763 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافته است .
-
رکعت
فرهنگ فارسی معین
(رَ عَ) [ ع . رکعة ] (اِ.) مجموع حالت نمازگزار از قیام (ایستادن )، رکوع (پشت خم کردن )، سجده (پیشانی بر زمین نهادن )، توأم با قرائت (در دو رکعت اول ) یا تسبیح (در رکعت سوم به بعد) و اذکار مربوط ، هر قیام از نماز که در آن رکوع باشد.