کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذناب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اذناب
/'aznāb/
معنی
۱. افراد فرودست.
۲. اطراف؛ کنارهها.
۳. بندگان؛ خادمان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اذناب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ذَنَب] [قدیمی] 'aznāb ۱. افراد فرودست.۲. اطراف؛ کنارهها.۳. بندگان؛ خادمان.
-
اذناب
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ ذَنَب . 1 - دم ها، دنبال ها. 2 - بندگان ، کنیزکان .
-
اذناب
لغتنامه دهخدا
اذناب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ذَنَب . دُمها. دنبالها. || اذناب ناس ؛ مردم کم پایه . مردمان حقیر. اسافل ناس . عوام الناس .ذنبات . اتباع . سَفَله ٔ مردم . مقابل نواصی قوم :5 امیرالمؤمنین اعزازها ارزانی داشتی ... تا... بمدینةالسلام رویم و غضاضتی که جاه خلا...
-
اذناب
لغتنامه دهخدا
اذناب . [ اِ ] (ع مص ) گناه کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای مشابه
-
اذناب الخیل
لغتنامه دهخدا
اذناب الخیل . [ اَ بُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است داروئی . لحیةالتیس . ذنب الخیل . شِنگ . الاله شنگ . ریش بز. اسپلنج . مارنه . و رجوع به ذنب الخیل و لحیةالتیس شود.
-
اذناب الدماغ
لغتنامه دهخدا
اذناب الدماغ . [ اَبُدْ دِ ] (ع اِ مرکب ) دنبالهای مغز. دو ستون سفید بزرگ از دو زاویه ٔ قدامی حدبه ٔ حلقوی خارج میشود که اول استوانی و بهم نزدیک و بعد مسطح و از یکدیگر دور شده بقدام و فوق و وحشی رفته موسوم بدنبالهای مغزند و در آنها دیده میشود:1 - سطح...
-
اراذل و اذناب
فرهنگ گنجواژه
افراد پست.
-
جستوجو در متن
-
ذنب
فرهنگ فارسی معین
(ذَ ن َ ) [ ع . ] (اِ.) د م ، د نبال . ج . اذناب .
-
اسفل الناس
لغتنامه دهخدا
اسفل الناس . [ اَ ف َ لُن ْ نا ] (ع اِ مرکب ) اذناب .
-
نواصی
لغتنامه دهخدا
نواصی . [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ناصیة. رجوع به ناصیة شود. || اشراف مردم . (آنندراج ): نواصی قوم ؛ اشراف قوم ، مقابل اذناب قوم . (یادداشت مؤلف ).
-
هوفسطیداس
لغتنامه دهخدا
هوفسطیداس . [ ف َ ] (معرب ، اِ) نام عصاره ٔ لحیةالتیس است که به فارسی شنگ و به عربی اذناب الخیل خوانند. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی شود.
-
ذنبات
لغتنامه دهخدا
ذنبات . [ ذَ ن َ ] (ع اِ) ذنبات ناس ، اذناب ناس ؛ مردم کم پایه وحواشی و خدم و سپس روندگان . اتباع ناس . سفله ٔ ناس .
-
ریش بز خالدار
لغتنامه دهخدا
ریش بز خالدار. [ ب ُ زِ ] (اِ مرکب ) شنگ . الاله شنگ . اذناب الخیل . لحیةالتیس . ریش بز. (یادداشت مؤلف ).