کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذعان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اعتراف تلویحی (ضمنی)
دیکشنری فارسی به عربی
إذعانُ ضمني
-
relucted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان کرد، استقامت کردن، شوریدن، بی میلی نشان دادن
-
إذعَنَ للأمْرِ ضمناً (ضمنياً)
دیکشنری عربی به فارسی
تلويحاً مسأله را پذيرفت , (اذعان کرد)
-
acetifies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان می کند، ترش شدن، تبدیل به سرکه کردن
-
avowed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان کرد، اعتراف شده، پذیرفته
-
واجب الاذعان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] vājebol'ez'ān ویژگی آنچه اقرار و اذعان به آن واجب است.
-
exhorted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان کرد، نصیحت کردن، تشویق و ترغیب کردن
-
معترف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتراف کردن، اقرار کردن، خستو شدن ۲. اذعان کردن
-
اقرار
واژگان مترادف و متضاد
ابراز، اذعان، اظهار، اعتراف، تقریر، خستویی ≠ انکار
-
applauds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان می کند، کف زدن، افرین گفتن، تحسین کردن، هلهله کردن
-
acknowledging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان کرد، تصدیق کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن، وصولنامهای را اشعار داشتن
-
acknowledge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان، تصدیق کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن، وصولنامهای را اشعار داشتن
-
اعتراف
واژگان مترادف و متضاد
ابراز، اذعان، اظهار، افشا، اقرار، بیان، تصدیق، خستو، مقر ≠ انکار
-
اذعن
لغتنامه دهخدا
اذعن . [ اَ ع َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از اذعان .
-
extorted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذعان کرد، بزور گرفتن، اخاذی کردن، زیاد ستاندن، بزور تهدید یا شکنجه گرفتن