کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذرعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اذرعی
لغتنامه دهخدا
اذرعی . [ اَ رَ عی ی ] (ص نسبی ) منسوب بشهر اَذرِعات .- خمرٌ اذرعی ّ ؛ شرابی که به اذرعات کردندی .
-
اذرعی
لغتنامه دهخدا
اذرعی . [ اَ رِ عی ی ] (اِخ ) رجوع به احمدبن حمدان بن احمد شود. وی غنیةالفتاوی محمودبن احمد قونوی را در پنج جلد شرح کرده است .
-
اذرعی
لغتنامه دهخدا
اذرعی . [ اِ رِ ] (اِخ ) یکی از دو عاصمه ٔ باشان و آن شهری حصین و دارای سورهای شامخ بود و تا مائه ٔ هفتم میلادی طرف توجه بوده است . این شهر مدتی دراز در دست اسرائیلیان نماند و ظاهراً ایشان بمناسبت کثرت دزدان آن نواحی ، آنجا را ترک گفتند و از آثاری که...
-
واژههای مشابه
-
علی اذرعی
لغتنامه دهخدا
علی اذرعی . [ ع َ ی ِ اَ رَ ] (اِخ ) ابن سلیم بن ربیعه ٔ اذرعی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ضیأالدین . در سال 657 هَ . ق . متولد شد. وی فقیه بود و در نظم سخن نیز دست داشت ، مدتی در طرابلس و عجلون و دمشق حکمرانی کرد. و در 13 ربیعالاول سال 730 هَ . ...
-
علی اذرعی
لغتنامه دهخدا
علی اذرعی . [ ع َ ی ِ اَ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عز اذرعی دمشقی حنفی ، ملقّب به صدرالدین . متکلم بود و در سال 746 یا 792 هَ . ق . درگذشت . او راست : شرح عقائد طحاوی . (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1143 و هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص ...
-
واژههای همآوا
-
ازرعی
لغتنامه دهخدا
ازرعی . [ ] (اِخ ) (امام ...). او راست : کتاب القوت . (کشف الظنون ).
-
جستوجو در متن
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ءُ د د ] (اِخ ) علی بن سلیم سعدالدین اذرعی . رجوع به علی أذرعی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلیم بن ربیعه ٔ اذرعی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ضیاءالدین . رجوع به علی اذرعی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عز اذرعی دمشقی حنفی . ملقّب به صدرالدین . رجوع به علی اذرعی شود.
-
علی حنفی
لغتنامه دهخدا
علی حنفی . [ ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عز اذرعی دمشقی حنفی ، ملقّب به صدرالدین . رجوع به علی اذرعی شود.
-
علی دمشقی
لغتنامه دهخدا
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عز اذرعی دمشقی حنفی ، ملقّب به صدرالدین . رجوع به علی اذرعی شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) اذرعی . رجوع به احمدبن حمدان بن احمد شود.