کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اذرب
لغتنامه دهخدا
اذرب . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از ذرب . || (ص ) تیززبان . (تفلیسی ).
-
واژههای همآوا
-
عظرب
لغتنامه دهخدا
عظرب . [ ع ِ رِ ] (ع اِ) مار خرد. (منتهی الارب ). افعی کوچک . (مخزن الادویه ) (از اقرب الموارد).
-
اضرب
لغتنامه دهخدا
اضرب . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) زننده تر. (ناظم الاطباء) : اطعنها بالقناة اضربهابالسیف جحجاحها مسوّدها.متنبی .
-
اضرب
لغتنامه دهخدا
اضرب . [ اَ رُ ] (ع اِ) ج ِ ضَرْب ، بمعنی آخر بیت شعر. (از لسان العرب ) (اقرب الموارد). ج ِ ضرب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ضرب شود.
-
اظرب
لغتنامه دهخدا
اظرب . [ اَ رُ ] (ع اِ) ج ِ ظَرِب . (اقرب الموارد) (متن اللغة). رجوع به ظرب شود.