کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اذابت
/'ezābat/
معنی
ذوب کردن؛ گداختن؛ آب کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اذابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اذابة] ‹اذابه› [قدیمی] 'ezābat ذوب کردن؛ گداختن؛ آب کردن.
-
واژههای همآوا
-
عذابة
لغتنامه دهخدا
عذابة. [ ع َ ب َ ] (ع اِ) این کلمه وزناً و معناً مانند عدابة است . (از اقرب الموارد). رجوع به عدابة شود.
-
اذابة
لغتنامه دهخدا
اذابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) گداختن (متعدی ). گدازانیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). آب کردن . || غارت کردن . (منتهی الارب ). || اذابه ٔ امر خویش ؛ نیکو کردن کار خود را. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
زبزب
لغتنامه دهخدا
زبزب . [ زَ زَ ] (ع اِ) جانوری است مانند گربه . (آنندراج ) (محیط المحیط) (ترجمه ٔ قاموس ) (عباب بنقل بستانی و دمیری ). جانوری است مانند گربه . (منتهی الارب ) جانوری شبیه بگربه ج ، زبازب . (ناظم الاطباء). گورکن . (فرهنگ عربی به فارسی لاروس ). بگفته ٔ ...
-
حدید
لغتنامه دهخدا
حدید. [ ح َ ] (ع اِ) آهن . (دهار) (ادیب نطنزی ) (ترجمان عادل بن علی منسوب به جرجانی ). و هو علی ثلاثة اصناف : شابورقان و نرم آهن و فولاد مصنوع . و الشابورقان ، هو الفولاد الطبیعی . و الفولاد المصنوع ،هو المتخذ من نرم آهن . (از مفردات قانون ابوعلی سین...
-
جزر
لغتنامه دهخدا
جزر. [ ج َ زَ / ج ِ زَ ] (معرب ، اِ) زردک و در این صورت معرب گزر است . و بکسر جیم نیز آمده است . (منتهی الارب ). بیخ معروفی است که آنرا میخورند و معروف و اصل آن فارسی و بکسر جیم هم آمده . (تاج العروس ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). و سرخ رنگ و زم...