کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادیل
لغتنامه دهخدا
ادیل . [ اَ ] (اِخ ) (رود...) رود ولگا. (ایران باستان ص 149).
-
ادیل
لغتنامه دهخدا
ادیل . [ اِ ] (فرانسوی ، اِ) قضات رومی که مأمور تفتیش ابنیه و مراقبت بازیهای عمومی و مدیریت اعیاد و ارزاق و بطور کلی شرطه و احتساب روم بودند.
-
واژههای همآوا
-
عدیل
واژگان مترادف و متضاد
جفت، قرین، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همتا
-
عدیل
لغتنامه دهخدا
عدیل . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) مثل . مانند. همتا. همانند. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). ج ، عُدَلا. || هم کجاوه . (از اقرب الموارد). دو کس که هر دو جانب یک کجاوه نشینند هر یکی مر دیگری را عدیل باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || برابر در قدر و مرتبت . (غیاث...
-
عدیل
لغتنامه دهخدا
عدیل .[ ع ُ دَ ] (اِخ ) ابن فرج . شاعر است . (منتهی الارب ).
-
عدیل
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) نظیر، مانند.
-
عدیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] 'adil مثل و نظیر؛ همتا؛ برابر.
-
جستوجو در متن
-
edile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادیل
-
adiel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آدیل