کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادوس
لغتنامه دهخدا
ادوس . [ اَ ] (از ع ، ص ) کسی را گویند که بسبب علتی چشم او تاریکی کند و شبکور را نیز گفته اند. (برهان قاطع). کسی را گویند که چشم او تاریکی کند بواسطه ٔعلتی . (جهانگیری ). کسی را گویند که چشم او آب سیاه آورده باشد. (شعوری ). تباه چشم از علتی که دارد. ...
-
واژههای همآوا
-
عدوس
لغتنامه دهخدا
عدوس . [ ع َ ] (ع ص ) زن دلیر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || رجل عدوس ؛مرد نیک توانا و قوی بر نیروی و رفتار. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). امراءة عدوس کذلک . || ضبع عدوس ؛ سخت رفتار. (منتهی الارب ).
-
عدوس
لغتنامه دهخدا
عدوس . [ ع ُ ] (ع مص ) به زمین رفتن . (آنندراج ). رفتن آب در زمین .
-
جستوجو در متن
-
ادوش
لغتنامه دهخدا
ادوش . [ اَ وَ ] (ع ص ) مرد تباه چشم . (منتهی الارب ). تباه چشم از علت . (مهذب الاسماء). آنکه چشمش تاریکی کند. مؤنث : دَوشاء. ج ، دوش . و رجوع به ادوس شود.