کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادهی
لغتنامه دهخدا
ادهی . [ اَ ها ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از داهی . داهی تر. زیرکتر. زیرکتر در معاد و معاش .- امثال : ادهی من قس ّ (ابن ساعدة الایادی ). ادهی من قیس بن زهیر . || دشوارتر. مکروه تر. سخت تر. واقعه ٔ عظیم تر: بل الساعة موعدهم والساعة ادهی و امر. (قرآن 46/5...
-
واژههای همآوا
-
ادحی
لغتنامه دهخدا
ادحی . [ اُ حی ی ] (ع اِ) آشیان شترمرغ . (مهذب الاسماء). جای بیضه نهادن شترمرغ در ریگستان و جای چوزه برآوردن آن . اُدحیّه . اُدحوّه . ج ، اَداحی .
-
جستوجو در متن
-
باب النجد
لغتنامه دهخدا
باب النجد. [ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) موضعی در مدینه : مغیره که او را «ادهی العرب » گفتندی گفت : زنهار که با علی (ع ) بیعت مکنید و دیگری را اختیار کنید که کفایت است رسالت در بنی هاشم ، تا ایشان بسقیفه رفتندو بر ابوبکر ابوقحافه بیعت کردند و فاطمه ٔ زهرا روز...
-
امر
لغتنامه دهخدا
امر. [ اَ م َرر ] (ع ن تف ) تلخ تر. (منتهی الارب ) (ترجمان ترتیب عادل ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). مقابل احلی . و قول خداوند است و الساعة ادهی و امر؛ قیامت فضیح تر و تلخ تراست . (ناظم الاطباء). || محکم کارتر. (از اق...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن امیةبن ابی امیة الکاتب مکنی به ابوالعباس . مرزبانی ذکر او آورده است و گوید او از خاندان کتابت و غزل و ظرافت وادب بود. و احمدبن ابوالقاسم نیشابوری گوید که او را پس از سال 250 هَ . ق . یا حوالی آن دیدم و علم ادب بسیار از وی ...
-
داهیة
لغتنامه دهخدا
داهیة. [ ی َ ] (ع ص ) داهی . مذکر و مؤنث در آن یکسانست . ج ، دواهی . دهاة. || مرد زیرک و تیزفهم . باهوش . زیرک . نابغة. طلطین . طارئة. قعضوضة. باقعة: داهیة من الدواهی ؛ فتنة من الفتن . نابغة من النوابغ. بل ّ: هو بل ابلال ؛ یعنی او فتنه و صاحب ذکاء ا...
-
غدیر خم
لغتنامه دهخدا
غدیر خم . [ غ َ رُ / رِ خ ُم م ] (اِخ )غدیری است بین مکه و مدینه ، و فاصله ٔ آن تا جحفه دومیل است . (معجم البلدان ). موضعی است میان حرمین در ناحیه ٔ جحفه ، بر سه میلی آن و گفته اند نزدیک جحفه بر یک میلی آن است و ذکر آن در حدیث آمده است . ابن اثیر گوی...