کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادناء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادناء
لغتنامه دهخدا
ادناء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَنی ٔ.
-
ادناء
لغتنامه دهخدا
ادناء. [ اَ ن َءْ ] (ع ص ) قوزپشت . گوژپشت . (صراح ): رجل ٌ اَدْنَاء؛ مرد گوژپشت . (منتهی الارب ). اَجْنَاء. اَحْدَب . اَهْدَاء. || تَیْس ٌ اَدْنَاء؛ سُرودوتاشده . (مهذب الاسماء). مؤنث : دَنْأی ̍.
-
ادناء
لغتنامه دهخدا
ادناء. [ اِ ] (ع مص ) نزدیک گردیدن . (منتهی الارب ). استدناء. نزدیک شدن . || نزدیک گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ). نزدیک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک آوردن . || ادناء ناقه ؛ نزدیک شدن نتاج ناقه . (منتهی الارب ). نزدیک آمدن زه اشتر. (تاج المصاد...
-
ادناء
لغتنامه دهخدا
ادناء. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) دُنوّ. نزدیک آمدن . نزدیک گردیدن .
-
جستوجو در متن
-
مدنی
لغتنامه دهخدا
مدنی . [ م ُ ](ع ص ) نزدیک شونده . رجوع به ادناء شود. || نزدیک گرداننده . (ناظم الاطباء). رجوع به ادناء شود.
-
دنو
لغتنامه دهخدا
دنو.[ دُ ن ُ و و ] (ع مص ) نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (غیاث ). نزدیک آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). اِدّناء. (المصادر زوزنی ). رجوع به ادناء شود.
-
استدناء
لغتنامه دهخدا
استدناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نزدیک کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ادناء. (منتهی الارب ). || نزدیک شدن خواستن از کسی . نزدیکی خواستن .
-
دنی
لغتنامه دهخدا
دنی ٔ. [ دَ ] (ع ص ) مرد فرومایه ٔ پلید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فرومایه . پست . دون . خسیس . در تداول فارسی زبانان به حذف همزه ٔ آخر آید. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دنی شود. || بی باک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || حقیر و خوار. ج ، ادناء،...
-
نزدیک کردن
لغتنامه دهخدا
نزدیک کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقریب . ادناء. استدناء. پیش آوردن : گوش را نزدیک کن کآن دور نیست لیک نقل آن به تو دستور نیست . مولوی .|| تقرب دادن : باید که جَلد باشی اندر کارها که من آگاهم از طاعت و تو را نزدیک کنم و برکشم و نیکوئی فرمایم . (...