کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادمانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادمانة
لغتنامه دهخدا
ادمانة. [ اَ ن َ ] (ع ص ) اَدْماء. تأنیث آدم . گندمگون (زن ).
-
واژههای مشابه
-
ادمانه
لغتنامه دهخدا
ادمانه . [ اُ ن َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَدماء. || آهوی سپید ماده . ماده . (مهذب الاسماء).
-
واژههای همآوا
-
ادمانت
لغتنامه دهخدا
ادمانت . [ اُ دُ ] (اِخ ) نام قومی که در عهد خشایارشا معادن طلا و نقره ٔ کوه پان ژِه را استخراج میکردند. (ایران باستان ص 749).
-
جستوجو در متن
-
ادم
لغتنامه دهخدا
ادم . [ اُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آدَم . گندم گونان . || ج ِ اَدمانة.
-
ادماء
لغتنامه دهخدا
ادماء. [ اَ ] (ع ص ) تأنیث آدم . گندمگون . || آهوی ماده ٔ سفید و شتر ماده ٔ سفید. (آنندراج ). ج ، اُدمانه ، اُدم .