کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادغاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادغاغ
لغتنامه دهخدا
ادغاغ . [ اَ ] (اِ) سنگ : بزبان فارسی (؟) سئل عن عبادبن سلیمان الصیمری المعتزلی [ القائل بمناسبة طبیعیة بین اللفظ و مدلوله ] ما مسمی آدغاغ و هو بالفارسیة الحجر فقال اجد فیه یبساً شدیداً و اراه الحجر. رجوع به اذغاغ شود.
-
واژههای همآوا
-
ادقاق
لغتنامه دهخدا
ادقاق . [ اِ ] (ع مص ) باریک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). باریک گردانیدن . (منتهی الارب ). || چیز دقیق دادن . اندک دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || نرم کردن آرد. باریک کردن آرد. (آنندراج ). || گوسفند بخشیدن به . || یقال اتیته فماادقنی ولااجلنی ؛ ای ما...
-
جستوجو در متن
-
اذغاغ
لغتنامه دهخدا
اذغاغ . [ اَ ] (اِ) نقل اهل اصول الفقه عن عبادبن سلیمان الصیمری من المعتزله انّه ذهب الی ان ّ بین اللفظ و مدلوله مناسبة طبیعیة حاملة للواضع علی ان یضع و الا لکان تخصیص الاسم المعین بالمسمی المعین ترجیحاً من غیر مرجّح و کان بعض من یری رأیه یقول انّه ...