کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادعاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادعاص
لغتنامه دهخدا
ادعاص . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دِعص ، بمعنی ریگ توده ٔ گرد و پشته ٔ ریگ مجتمع و پشته ٔ خرد از ریگ .
-
ادعاص
لغتنامه دهخدا
ادعاص . [ اِ ] (ع مص ) کشتن . || کشتن گرما. (تاج المصادر بیهقی ): ادعصه الحر؛ کشت او را گرما.
-
واژههای همآوا
-
ادعاث
لغتنامه دهخدا
ادعاث . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دِعث .
-
ادعاث
لغتنامه دهخدا
ادعاث . [ اِ ] (ع مص ) باقی گذاشتن . || اختیار کردن . || دزدی کردن . || دور رفتن در سیر.
-
جستوجو در متن
-
مدعص
لغتنامه دهخدا
مدعص . [ م ُ ع َ ] (ع ص ) گرمازده ٔ هلاک شده یا آنکه پایش از گرما دریده و آماسیده باشد. (منتهی الارب ) (ازمتن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به ادعاص شود.
-
دعص
لغتنامه دهخدا
دعص . [ دِ ] (ع اِ) ریگ توده ٔ گرد یا پشته ٔ ریگ مجتمع یا پشته ٔ خرد از ریگ . (از منتهی الارب ). تپه از ریگ و شن گرد آمده . (از اقرب الموارد). دِعصة. ج ، أدعاص ، دِعَصة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رجوع به دعصة شود.