کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادسا
لغتنامه دهخدا
ادسا. [ اُدِ ] (اِخ ) شهر و بندری از اوکرانی ، واقع در ساحل بحر اسود، دارای 604000 تن سکنه ، مرکز صدور گندم .
-
جستوجو در متن
-
اورفه
لغتنامه دهخدا
اورفه . [ اُ ف َ ] (اِخ ) نام باستانی آن ادسا. شهری است با جمعیت 37456 تن در جنوب ترکیه . شهر ادسا در 1637م . بتصرف دولت عثمانی درآمد و عثمانیان نام اورفه بر آن نهادند و در قرن 19 م . بسیاری از ارمنیان مسیحی در آنجا قتل عام شدند. (دایرةالمعارف فارسی ...
-
ارهی
لغتنامه دهخدا
ارهی . [ اُ هََ ](اِخ ) شهر الرها. ادسا . اورفا. (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 ص 161). و رجوع به رها شود.
-
رها
لغتنامه دهخدا
رها. [ رُ ] (اِخ ) رهاء. شهری است در جزیره مابین موصل و شام که اکنون معروف به ادسا می باشد. (ناظم الاطباء). رها شهری است خرم [ از جزیره ] و بیشتر مردمان وی ترسایان اند و اندر وی یکی کنیسه است که اندر همه ٔ جهان کنیسه ای از آن بزرگتر و آبادان تر و عجب...
-
ارک
لغتنامه دهخدا
ارک . [ اَ رَ ] (اِخ ) (مستدیم ) (سفر پیدایش 10:10) اور . اوروک . اِرخ . شهری در کلدیه که نمرود آنرا بر دجله بنا کرد و یونانیان و رومانیان آن را ((ارکوی )) میگفتند و بعید نیست که همان ((ورقه )) یا ((ارقه )) حالیه باشد که بجنوب شرقی بابل واقع است و را...
-
داوید
لغتنامه دهخدا
داوید. (اِخ ) داوید دونرکن . نام فیلسوفی ارمنی است . شاگرد و عم زاده ٔ موسی خورنی (خورنچی ) مورخ معروف در اواخر قرن پنجم م . در آتن تحصیل علم کرده و سپس به ادسا (اورفه ، رها) و اسکندریه و قسطنطنیه برای کسب معرفت سیاحت کرد و کتب بسیار گرد آورد. از تأ...
-
تانکرد
لغتنامه دهخدا
تانکرد. [ رِ ] (اِخ ) پسرعموی «بوهمند اول » و نوه ٔ دختری «ربرت گیسکارد» و پسر «مارکیسوس » و از مسیحیان جنوب ایتالیا (سیسیل ، صقلیه ) و از قهرمانان اولین جنگ صلیبی و اشغال اورشلیم بود. وی در سال 1096 م . با «بوهمنداول » به قسطنطنیه رفت و از هم پیمان ...
-
دیار مضر
لغتنامه دهخدا
دیار مضر. [ رِ م ُ ض َ ] (اِخ ) خانه های قبیله ٔ مضر در الجزیره . ناحیه ای در الجزیره مشتمل بر دره ٔ فرات از سمیساط (شمشاط) در شمال تا عانه در جنوب . شهرهای عمده اش : رقه ، حران و ادسا (الرها) است . و وجه این تسمیه بمناسبت قبیله ٔ مضر است . در اواخر ...
-
سریانی
لغتنامه دهخدا
سریانی . [ س ُرْ ] (ص نسبی ) لغت ترسایان به زبانی که تورات نازل شد. (آنندراج ). زبان نبطی . (مفاتیح العلوم ). منسوب بسورستان (عراق و بلاد). (معجم البلدان ). نام قوم سامی نژاد که با قوم آرامی خویشاوند بودند و لهجه ٔ آن را نیز سریانی نامند. این لهجه از...
-
داغستان
لغتنامه دهخدا
داغستان . [ غ ِ ] (اِخ ) (مرکب از داغ ترکی ، بمعنی کوه +ستان ) نام خطه ای از قفقازیه واقع در شمال شرقی سلسله کوههای قفقاز و میان کوههای مذکور و دریای خزر بین 41 درجه و 15 دقیقه و 43 درجه و 22 دقیقه عرض شمالی و 42 درجه و 57 دقیقه و 46 درجه و 8 دقیقه ط...