کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادراج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ادراج
/'adrāj/
معنی
= دُرج
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ دُرْج] [قدیمی] 'adrāj = دُرج
-
ادراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'edrāj ۱. پیوستگی؛ اتصال۲. درج کردن؛ نوشتن.
-
ادراج
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - داخل کردن . 2 - درنوردیدن ، پیچیدن .
-
ادراج
لغتنامه دهخدا
ادراج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دُرج ، بمعنی دوکدان و طبله ٔ زنان که پیرایه و جواهر در وی نهند. || ج ِ دَرج . راهها: رَجعَ فلان الی ادراجه او رجع ادراجه ؛ ای الطریق الذی جاء منه . (منتهی الارب ). || ذهب دَمه ادراج الریاح ؛ یعنی خون او رایگان رفت . || و در ...
-
ادراج
لغتنامه دهخدا
ادراج . [ اِ ] (ع مص ) درنوردیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیچیدن . درهم پیچیدن .- ادراج کتاب ؛ درنوردیدن نامه را.|| ادراج ناقه ؛ درگذشتن از یکسال و بچه نیاوردن او. || ادراج بناقه ؛ بستن سَرِ پستان او را. || دربردن . ادخال . || ادراج دلو؛ بنر...
-
ادراج
دیکشنری عربی به فارسی
گنجايش , دربرداري , دخول , شمول
-
واژههای مشابه
-
إدراجٌ
دیکشنری عربی به فارسی
گنجاندن , درج کردن , داخل کردن , جاي دادن , ادغام کردن , ثبت کردن
-
أدْراجُ اعتماداتٍ في الْميزانية
دیکشنری عربی به فارسی
گنجاندن اعتباراتي در ترازنامه , درج اعتبارات در بودجه
-
جستوجو در متن
-
دربرداری
دیکشنری فارسی به عربی
ادراج
-
درج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
إدراجٌ
-
شمول
دیکشنری فارسی به عربی
ادراج , مسوولية
-
جای دادن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع ، إدراجٌ
-
گنجاندن
دیکشنری فارسی به عربی
إدراجٌ ، ددْماجٌ