کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اداره شهربانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بین اداره ای
دیکشنری فارسی به عربی
بين الاقسام
-
اداره ء نیروی دریایی
دیکشنری فارسی به عربی
عمادة
-
اداره کننده شغلی
دیکشنری فارسی به عربی
عداء
-
علم اداره ء کلیساها
دیکشنری فارسی به عربی
غش
-
اداره گروه اموزشی
دیکشنری فارسی به عربی
قسم
-
اداره آگاهی قدیم
واژهنامه آزاد
تأمینات
-
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شرطة
-
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
دیکشنری فارسی به عربی
نائب
-
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اد
-
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی
دیکشنری فارسی به عربی
بيروقراطي
-
جستوجو در متن
-
پلیس
لغتنامه دهخدا
پلیس . [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) لفظ فرانسوی که در فارسی بمعنی پاسبان اداره ٔ شهربانی (نظمیه ) و گاه بمعنی آن اداره ٔ شهربانی استعمال میشد . عسس . محتسب .
-
نظمیه
لغتنامه دهخدا
نظمیه . [ ن َ می ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) سابقاً به اداره ٔ شهربانی گفته می شد و فرهنگستان کلمه ٔ شهربانی را به جای آن وضع کرد. رجوع به شهربانی شود.
-
آگاهی
لغتنامه دهخدا
آگاهی . (اِ) اداره ای در شهربانی برای تعقیب بزهکاران . (فرهنگستان ).
-
سرکلانتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [منسوخ] sarkalāntari شعبهای از شهربانی برای حفاظت عمومی؛ ادارۀ پلیس.
-
police
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس، پاسبان، اداره شهربانی، اداره یا حکومت کردن، حفظ نظم و ارامش کردن، بوسیله پلیس اداره و کنترل کردن