کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخگل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اخگل
/'axgal/
معنی
خارهای نازک خوشۀ جو یا گندم؛ داس؛ داسه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخگل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اخکل› [قدیمی] 'axgal خارهای نازک خوشۀ جو یا گندم؛ داس؛ داسه.
-
اخگل
لغتنامه دهخدا
اخگل . [ اَ گ َ ] (اِ) داسه ٔ گندم و جو را گویند یعنی خسهای سرتیز که بر سر خوشه ٔ گندم و جو میباشد. (جهانگیری ) (برهان ). داس . (جهانگیری ). و رجوع به اخکل شود.
-
جستوجو در متن
-
اخکل
لغتنامه دهخدا
اخکل . [ اَ ک َ / ک ُ ] (اِ) داس باشد. (یعنی ) خسهای سرتیز که بر سر دانه های جو و گندم باشد و داسه نیز گویند. (مجمعالفرس سروری ) (برهان ). اَخْگل . خارهای بلندی که بر سر خوشه های جو و گندم باشد.
-
داس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dās] ‹داسه› dās ۱. آلتی آهنی و سرکج با دستۀ چوبی که دم آن تیز و دندانهدار است و با آن گیاهها و حاصل مزارع را از روی زمین درو میکنند؛ جاخسوک؛ جاخشوک؛ جاغسوک؛ خاشوش: ◻︎ مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشتهٴ خویش آمد و هنگام درو...
-
داس
لغتنامه دهخدا
داس . (اِ) کاردی است چون کمان که بدان کشت دروند. آهنی نیم دایره یا بیشتر با دسته ٔ چوبین و دم تیز که گندم و جو و قصیل و جز آن بدان درو کنند.افزاری که بدان غله درو کنند. (برهان ). آلت آهنین کژ که بدان کاه برند و کشت دروند و به تازیش منجل خوانند. (شرفن...