کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخکوزنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخکوزنه
لغتنامه دهخدا
اخکوزنه . [ اَ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ) اخکوبه . اخکوجه . قوقه . تکمه ٔ کلاه و جامه . و رجوع به اخکوژنه و اخگوژنه شود.
-
جستوجو در متن
-
اخگوزنه
لغتنامه دهخدا
اخگوزنه . [ اَ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ)قوقه . دگمه . گوی . رجوع به اخکوزنه و اخکوژنه شود.
-
اخکوژنه
لغتنامه دهخدا
اخکوژنه . [ اَ ژَ ن َ / ن ِ ] (اِ) اخکوزنه . گوی گریبان . اِلمَک . عُروه . دگمه :دُرّ دری فلک که مهر است اخکوژنه ٔ کلاه او باد. فریدالدین احول .و رجوع به اخگوژنه و رجوع به اِلمک شود.
-
اخگوژنه
لغتنامه دهخدا
اخگوژنه . [ اَ ژَ ن َ / ن ِ ](اِ) گویک گریبان . (مؤید الفضلاء). تکمه ٔ کلاه . رجوع به اخکوزنه و اخکوژنه و قوقه شود و در لغت نامه ها بیت فرید احول را برای همین کلمه نیز شاهد آورده اند.