کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اخوی
/'axavi/
معنی
برادر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برادر، داداش، کاکا
برابر فارسی
برادر
دیکشنری
brother
-
جستوجوی دقیق
-
اخوی
واژگان مترادف و متضاد
برادر، داداش، کاکا
-
اخوی
فرهنگ واژههای سره
برادر
-
اخوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی] 'axavi برادر.
-
اخوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اخ۲) [عربی: اخویّ] [قدیمی] 'axavi برادرانه.
-
اخوی
فرهنگ فارسی معین
(اَ خَ) [ ازع . ] (اِ.) برادر.
-
اخوی
لغتنامه دهخدا
اخوی . [ اَ خ َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به أخ و اخت . و اینکه عوام فارسی زبانان آنرا بمعنی برادر گویند غلط است چنانکه ابوی بمعنی پدر.
-
واژههای مشابه
-
اخوي
دیکشنری عربی به فارسی
برادرانه , از روي مهرباني , از روي دوستي , دوستانه , برادر وار , اءتلا في , اتحادي
-
قاضی اخوی
لغتنامه دهخدا
قاضی اخوی . [ اَ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره از بخش میاندوآب شهرستان مراغه . در50هزارگزی جنوب خاوری میاندوآب و 13هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل است . 219 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سا...
-
جستوجو در متن
-
برادرانه
دیکشنری فارسی به عربی
اخوي
-
از روی مهربانی
دیکشنری فارسی به عربی
اخوي
-
از روی دوستی
دیکشنری فارسی به عربی
اخوي
-
برادر وار
دیکشنری فارسی به عربی
اخوي
-
اءتلا فی
دیکشنری فارسی به عربی
اخوي