کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخمه
لغتنامه دهخدا
اخمه . [ اَ م َ / م ِ ] (اِ) چین و شکنج . (بهار عجم ) (غیاث ).
-
واژههای مشابه
-
اخمه رو
لغتنامه دهخدا
اخمه رو. [ اَ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) ترش رو. تنگخو. بدخو. ترش رخساره . تلخ ابرو. تلخ جبین . برج زهرمار. کالح . عبوس .- اخمه رو کردن ؛ روی ترش کردن : نیاید چو بر صفحه خط زآن نکوچو مسطر بکاغذ کند اخمه رو.ملاّ طغرا.
-
اخمه قپه
لغتنامه دهخدا
اخمه قپه . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه تبریز و مراغه میان رواسان و سردرود در 11000 گزی تبریز.
-
جستوجو در متن
-
غنچه پیشانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] qončepišāni آنکه ابروهایش درهم باشد؛ اخمرو؛ اخمهرو؛ عبوس.
-
گره پیشانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] gerehpišāni اخمو؛ اخمهرو؛ عبوس: ◻︎ کبر یک سو نِه اگر شاهد درویشانی / دیو خوشطبع بِه از حور گرهپیشانی (سعدی۲: ۵۹۶).
-
اخم
فرهنگ فارسی معین
( اَ) (اِ.) اخمه ، آژنگ ، ترشرویی ، درهم کشیدگی ابرو از اوقات تلخی و بدحالی . ؛~ ~کسی توی هم بودن (عا.) عبوس بودن ، ترشرو بودن .
-
رواسان
لغتنامه دهخدا
رواسان . [ رَ ] (اِخ ) نام محلی است در کنار راه تبریز و مراغه بین ایستگاه راه آهن تبریز و قریه ٔ اخمه قیه در 9هزارگزی تبریز.
-
چین
واژگان مترادف و متضاد
۱. آژنگ، اخمه، چروک ۲. تا، لا ۳. تاب، شکن، شکنج، فر، کرس ۴. شیار، خط ۵. چینه، قشر، لایه
-
غنچه پیشانی
لغتنامه دهخدا
غنچه پیشانی . [ غ ُ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) کنایه از بیدماغ و اخمه رو. (آنندراج ). آنکه ابروهای وی درهم و پیچدار باشد. عبوس . (ناظم الاطباء) : در رکاب برق دارد پای حسن نوبهارتا گلی در باغ داری غنچه پیشانی مباش . صائب (از آنندراج ).تازه رویان گلستان غنچ...