کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخشیروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخشیروش
لغتنامه دهخدا
اخشیروش . [ اَ خ َ ] (اِخ ) ابن داریوش . (ابوالفرج بن العبری ). خشایارشا پسر داریوش اول . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 698 و رجوع به خشیارشا شود.
-
جستوجو در متن
-
اخشیرش
لغتنامه دهخدا
اخشیرش . [ اَ رُ ] (اِخ ) خشایارشا. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه (ص 89) در فهرست ملوک کلدانی نام خشیارشای اول را «احشیرش » با حاء مهمله آورده ولی ابوالفرج بن العبری نام خشیارشای دوم را «اخشیرش الثانی » یاد کرده است . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 953 ...
-
اخش ویرش
لغتنامه دهخدا
اخش ویرش . [ اَ خ َ رُ ] (اِخ ) ابن دارا و هو خسرو الاول . (آثارالباقیه ). اخش ورش بن کیرش بن جاماسپ . (طبری ). اخشیروش بن داریوش . (ابوالفرج بن العبری ). خشیارشا پسر داریوش بزرگ . رجوع به خشیارشا و ایران باستان ج 1 ص 698، 897، 898، 903، 947، 953 و م...