کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخزل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اخزل
/'axzal/
معنی
در عروض، شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخزل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (ادبی) 'axzal در عروض، شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد.
-
اخزل
لغتنامه دهخدا
اخزل . [ اَ زَ ] (ع ص ) شکسته پشت . || شتر که همه ٔ کوهان وی رفته باشد. || اعرج . || (اصطلاح عروض ) شعری که در آن خُزله باشد. مخزول . و رجوع به خَزْل و خُزْلة شود.
-
واژههای همآوا
-
اخذل
لغتنامه دهخدا
اخذل . [ اَ ذَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خَذْل و خِذلان . خاذل تر. مخذول تر.
-
جستوجو در متن
-
خزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) xazl = اخزل
-
شکسته
لغتنامه دهخدا
شکسته . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) مکسور و خردشده . (ناظم الاطباء). خرد. (آنندراج ). منکسر. مکسور. کسیر. (منتهی الارب ). نعت مفعولی از شکستن در معنی متعدی آن . (یادداشت مؤلف ). صاحب آنندراج در توضیح شکسته و فرق آن با خرد مینویسد: شکسته وقتی ...