کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختیاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اختیاری
معنی
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .)ارادی ، کاری که با اختیار و اراده انجام شود.
فرهنگ فارسی معین
برابر فارسی
کامیک
دیکشنری
arbitrary, discretionary, elective, optional, volitional, voluntary
-
جستوجوی دقیق
-
اختیاری
فرهنگ واژههای سره
کامیک
-
اختیاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .)ارادی ، کاری که با اختیار و اراده انجام شود.
-
اختیاری
لغتنامه دهخدا
اختیاری . [ اِ ] (ص نسبی ) ارادی .
-
اختیاری
دیکشنری فارسی به عربی
اختياري , طوعي
-
واژههای مشابه
-
اختياري
دیکشنری عربی به فارسی
احتياطي , بصيرتي , اختياري , انتخابي
-
facultative thermogenesis
گرمازایی اختیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بخشی از اثر گرمایی غذا که تحت تأثیر اعصاب همحس، افزون بر گرمازایی اجباری، مصرف میشود
-
arbitrary level
لایۀ اختیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هریک از لایههای فرضی پنج تا ده یا بیست سانتیمتری در کاوش که به سبب فقدان یا عدم تشخیص لایههای واقعی اختیار میشوند
-
arbitrary type
گونۀ اختیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گونهای که طبق نظر باستانشناس و بهصورت قراردادی برای دستساختهها تعیین میشود
-
نیک اختیاری
لغتنامه دهخدا
نیک اختیاری . [ اِ ] (حامص مرکب ) نیکوگزینی . (فرهنگ فارسی معین ). نیک اختیار بودن .
-
discretionary travel
سفر اختیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری غیراجباری در هنگام فراغت در حین سفر تکلیفی
-
elective abortion
سقط اختیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] پایان دادن به بارداری به درخواست مادر قبل از اینکه جنین قادر به ادامه حیات پس از تولد باشد
-
facultative heterochromatin
دگرفامینۀ اختیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] قطعهای از دِنا که براثر فشردگی تبدیل به دگرفامینهای میشود که ازنظر رونویسی غیرفعال است
-
حرکت اختیاری
لغتنامه دهخدا
حرکت اختیاری . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت ارادی . رجوع به حرکت ارادی شود.
-
حمیدی اختیاری
لغتنامه دهخدا
حمیدی اختیاری . [ ح َ ی ِ اِ ] (اِخ ) از شاعران است . او را در تذکره ها مدح کرده و بعضی از اشعارش را آورده اند. این اشعار بدو منسوب است :بگشاده ای بجور من بیقرار دست بربسته ای به بند غمم استوار دست از غایت لطیفی و از نازکی ترادارم عجب که رنجه ندارد س...