کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخته کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زغال اخته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] ‹اختهزغال› (زیستشناسی) zoqāl[']axte درختچهای با برگهای بیضی، گلهای کوچک، میوهای سرخرنگ و به شکل سنجد که مصرف خوراکی و دارویی دارد؛ سیاهتوسه؛ حبالشوم.
-
اخته شدن
لهجه و گویش تهرانی
جا افتادن غذا
-
steer
گاو نر اخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گاو نر اختهشده
-
Cornaceae
زغالاختهایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از زغالاختهسانانِ درختی یا درختچهای و بهندرت علفی با برگهای معمولاً متقابل که گلهای آنها غالباً بهصورت مجتمع در گُلآذین دیهیم (corymb) قرار دارد و دارای چهار تا پنج پرچم است و میوۀ آنها معمولاً از نوع شَفت و ب...
-
Cornales
زغالاختهسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای از گیاهان گلدار با حدود 600 گونه که دارای گلبرگهای جداازهم هستند
-
زغال اخته ها
لغتنامه دهخدا
زغال اخته ها. [ زُ اَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) تیره ای از گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ که دارای ساقه های چوبی و برگهای منفرد و دائمی هستند. تخمدان این گیاهان یک یا چند خانه و میوه ٔ آنها قرمز، کوچک و دارای میان بر خوراکی است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای همآوا
-
اَختَه کِردن
لهجه و گویش بختیاری
axta kerdan اخته کردن، خایه کشیدن.
-
جستوجو در متن
-
خواجه کردن
واژگان مترادف و متضاد
خصی کردن، اخته کردن، عقیم کردن
-
اخص
دیکشنری عربی به فارسی
اخته کردن , تضعيف کردن
-
castrating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاستن، اخته کردن، تضعیف کردن، عقیم کردن
-
geld
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوگل، اخته کردن، بی تخمدان کردن، محروم کردن
-
gelds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gelds، اخته کردن، بی تخمدان کردن، محروم کردن
-
خضاء
واژهنامه آزاد
اخته کردن
-
neutering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناپایداری، خنثی کردن، اخته کردن