کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختفاض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختفاض
لغتنامه دهخدا
اختفاض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فرودآمدن . || اختفاض جاریه ؛ خویشتن را بریدن او. خویشتن را ختنه کردن زن . (تاج المصادر بیهقی ). ختنه کردن زن خود را.
-
جستوجو در متن
-
مختفض
لغتنامه دهخدا
مختفض . [م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) دختری که خویشتن را ختنه کند و ختنه کرده . (آنندراج ). || کسی که فرود می آید.(ناظم الاطباء). و رجوع به اختفاض و ماده ٔ بعد شود.
-
ختنه کردن
لغتنامه دهخدا
ختنه کردن . [ خ َ ن َ / ن ِک َ دَ ] (مص مرکب ) بریدن . قطع کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بریدن سر غلاف نره . اِعذار. (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) عُذر. اِعباش . (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). ختان . اختان . (تاج المصا...