کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختطام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختطام
لغتنامه دهخدا
اختطام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دهان بستن .
-
واژههای همآوا
-
اختتام
واژگان مترادف و متضاد
آخر، انتها، پایان، تمام، ختم، فرجام، نهایت، نهایت ≠ آغاز، ابتدا
-
اختتام
فرهنگ واژههای سره
پایان
-
اختتام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'extetām ۱. به پایان رساندن؛ ختم کردن؛ خاتمه دادن.۲. (اسم) خاتمه؛ پایان.
-
اختتام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) به پایان بردن ، تمام کردن . 2 - (اِمص .) پایان ، ختم ، آخرکار.
-
اختتام
لغتنامه دهخدا
اختتام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بپایان بردن . آخر کردن ِ کاری . فرجامیدن . ختم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (مؤید الفضلاء). مقابل افتتاح . || (اِ) پایان . ختم . آخر کار. (مؤید الفضلاء).