کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختصام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اختصام
/'extesām/
معنی
با هم دشمنی کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختصام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'extesām با هم دشمنی کردن.
-
اختصام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) خصومت ورزیدن ، پیکار کردن .
-
اختصام
لغتنامه دهخدا
اختصام . [اِ ت ِ ] (ع مص ) با یکدیگر خصومت کردن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ). تخاصم . دشمنی کردن . || پیکار کردن . جدل کردن با کسی . || شمشیر نیام را خوردن از تیزی . (تاج المصادر بیهقی ). اختضام .
-
جستوجو در متن
-
يَخْتَصِمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
با يکديگر نزاع مي کنند (کلمه اختصام به معناي تخاصم و نزاع طرفيني است)
-
يَخِصِّمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
با هم درگيرند (در اصل يختصمون بوده که مصدر آن اختصام ، به معناي مجادله و مخاصمه است . )
-
اصتلاح
لغتنامه دهخدا
اصتلاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اصلاح . همدیگر نیکی کردن و آشتی نمودن . (منتهی الارب ). خلاف تخاصم و اختصام . اصطلاح . (قطر المحیط).
-
مختصم
لغتنامه دهخدا
مختصم . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) خصومت کننده . (غیاث ). با یگدیگر خصومت کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مشغول به مخاصمه و مناقشه و نزاع کننده و مناقشه کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به اختصام شود.
-
اصالح
لغتنامه دهخدا
اصالح . [ اِ ص ْ صا ل ُ ] (ع مص ) با هم آشتی کردن و نیکوئی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصّلاح . اصتلاح (اصطلاح ). تصالح . خلاف تخاصم و اختصام . (قطر المحیط). و رجوع به اصلاح و اصتلاح (اصطلاح ) و تصالح شود.
-
تصالح
لغتنامه دهخدا
تصالح . [ت َ ل ُ ] (ع مص ) اصطلاح . (زوزنی ). با یکدیگر صلح کردن . (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). با هم آشتی کردن و نیکویی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خلاف تخاصم و اختصام . (اقرب الموارد).
-
دشمنی کردن
لغتنامه دهخدا
دشمنی کردن . [ دُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عداوت وخصومت کردن . مکروه داشتن . نفرت نمودن . (ناظم الاطباء). اختصام . امتئار. تبغض . تشارس . تنازع . جهار. خصام .شنان . کشح . کفاح . مجاساة. مجاهرة. محال . معاداة. مضاداة. مکاشحة. مماحلة. (از منتهی الارب ) ...