کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختزال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اختزال
/'extezāl/
معنی
۱. خودکامگی.
۲. خیانت در امانت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختزال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'extezāl ۱. خودکامگی.۲. خیانت در امانت.
-
اختزال
لغتنامه دهخدا
اختزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تنها و منفرد بودن . || انداختن . || بریدن . اقتطاع . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پاره ای از چیزی بریدن . پاره کردن . || بریده شدن . انقطاع . || انفراد. انفراد برأی . || حذف . || از میان بردن : هرآنچه در ایام هرج و مرج ...
-
اختزال
دیکشنری عربی به فارسی
تند نويسي , مختصر نويسي
-
جستوجو در متن
-
تند نویسی
دیکشنری فارسی به عربی
اختزال
-
مختصر نویسی
دیکشنری فارسی به عربی
اختزال
-
مختزل
لغتنامه دهخدا
مختزل . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) تنها و منفرد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تنها و جدا و منفرد. (ناظم الاطباء). || اندازنده و برنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که می برد و قطع می کند و جدا میکند وبرمی اندازد. ...
-
بریده
لغتنامه دهخدا
بریده . [ ب ُدَ / دِ ] (ن مف / نف ) مقطوع . قطعشده . (ناظم الاطباء). أجذّ. جَذیذ. جَزیز. صَریم . ضَنیک . قَطیل . مَجزوز. مَحذوذ. مَحذوف . مَشروص . مَصروم . مَفروض . مَفصول . مَقطول . مَمنون . مَنجوّ. موضَّع. هِبِرّ : که چون برد خواهد سر شاه چین برید...
-
حذف
لغتنامه دهخدا
حذف . [ ح َ ] (ع مص ) بیفکندن . افکندن . (دهار) (دستوراللغة). انداختن . (از منتهی الارب ). انداختن و افکندن چیزی را. || حذف از ذنب فرس ؛ گرفتن موی از دم اسپ و برکندن از آن . (از منتهی الارب ). || بریدن . (زوزنی ). پاره ای از سر و جز آن بریدن . پاره ا...
-
بریدن
لغتنامه دهخدا
بریدن . [ ب ُ دَ / ب ُرْ ری دَ ] (مص ) قطع کردن . (آنندراج ).جدا کردن . (ناظم الاطباء). جدا کردن با آلتی برنده چون کارد و غیره . (یادداشت دهخدا). اًبتات . اًترار.اجتباب . اجتذاذ. اجتزاز. احتئمام . اخترام . اختزال . اختضام . اختمام . اًخناب . اًرباذ. ...