کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخباء
لغتنامه دهخدا
اخباء. [ اِ ] (ع مص ) خِباء ساختن . خِباء کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خرگاه ساختن .خرگاه افراختن . خیمه زدن . || در خِباء درآمدن . || کشتن آتش را. میرانیدن آتش را. (منتهی الارب ). فرونشاندن آتش . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
تخبی
لغتنامه دهخدا
تخبی . [ ت َ خ َب ْ بی ] (ع مص ) خِبا ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). اِخباء. (منتهی الارب ). خِبا زدن ، و خِباء، خرگاه را گویند. (آنندراج ). خِبا ساختن و خِبا افراختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).