کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احنا
/'ahnā/
معنی
اطراف و جوانب.
〈 احنای سینه: [قدیمی، مجاز] باطن؛ ضمیر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
احنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: احناء، جمعِ حِنْو و حَنْو] [قدیمی] 'ahnā اطراف و جوانب.〈 احنای سینه: [قدیمی، مجاز] باطن؛ ضمیر.
-
واژههای همآوا
-
اهنع
لغتنامه دهخدا
اهنع. [ اَ ن َ ] (ع ص ، اِ) پست گردن و خمیده قامت کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنکه گردن وی فرونشسته بود. (از تاج المصادر بیهقی ). هامون گردن . (خلاص ). || آنکه بر زین درست نتواند نشست و بچپ و راست مایل باشد. || پسر زن گرامی نژاد...
-
جستوجو در متن
-
ابوالعلاء
لغتنامه دهخدا
ابوالعلاء. [ اَ ب ُ ل ع َ ] (اِخ ) معرّی . احمدبن عبداﷲبن سلیمان بن محمدبن سلیمان بن احمدبن سلیمان بن داود المطهربن زیادبن ربیعةبن الحارث بن ربیعه ٔ تنوخی معری . شاعر لغوی . وی در فنون ادب استاد بود و نحو و لغت را در معره از پدر خویش و به حلب از محمد...