کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احماس
لغتنامه دهخدا
احماس . [ اِ ] (ع مص ) بخشم آوردن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
تحمیس
لغتنامه دهخدا
تحمیس . [ ت َ ](ع مص ) احماس . به خشم آوردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || برانگیختن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || اندکی از دوا و جز آن بر آتش گذاشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطبا...