کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احلاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احلاط
لغتنامه دهخدا
احلاط. [ اِ ] (ع مص ) حَلط. || احلاط در یمین ؛ سوگند یاد کردن . اجتهادکردن در سوگند. || ستهیدن . || خشم گرفتن . || بخشم آوردن . || شتابی کردن در کار. || قضیب فحل در ناقه نهادن . (منتهی الارب ) || فرود آمدن بخانه ٔ هلاکت . || مقیم شدن بجای . (از اقرب ...
-
واژههای همآوا
-
آهلات
لغتنامه دهخدا
آهلات . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آهله .
-
اهلات
لغتنامه دهخدا
اهلات . [ اَ ] (ع اِ) اَهَلات . ج ِ اَهل . (ناظم الاطباء). و رجوع به اهل شود.
-
جستوجو در متن
-
محلط
لغتنامه دهخدا
محلط. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) اجتهادکننده در سوگند. (منتهی الارب ). سوگند یادکننده و ستیهنده . (آنندراج ). تند و تیز در سوگند یاد کردن . (ناظم الاطباء). || قضیب فحل در فرج ناقه نهنده . (از منتهی الارب ). رجوع به احلاط شود.
-
اخلاط
لغتنامه دهخدا
اخلاط. [ اِ ] (ع مص ) اخلاط فرس ؛ کوتاهی کردن اسب در رفتار. || اخلاطِ فحل ؛ آمیزش کردن او با ماده . || اخلاط جمّال فحل را؛ به آمیزش داشتن شتربان شتر نر را. || جهد کردن . (آنندراج ). || سوگند خوردن . || تر گردانیدن . (آنندراج ). به سه معنی اخیر، مصحف ...