کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احفاث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احفاث
لغتنامه دهخدا
احفاث . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حَفِثَه و حِفَثَه و حَفِث و حِفِث .
-
واژههای همآوا
-
احفاص
لغتنامه دهخدا
احفاص . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حَفص .
-
جستوجو در متن
-
حفثة
لغتنامه دهخدا
حفثة. [ ح َ / ح ِ ف ِ ث َ ] (ع اِ) حفث . ج ، احفاث . رجوع به حفث شود.
-
حفث
لغتنامه دهخدا
حفث . [ ح ِ / ح َ ف ِ / ح َ ] (ع اِ) حفثه . فَحث . حثف . حفت . هزارخانه ٔ شکنبه . هزارتو. هزارلای شکنبه . (اقرب الموارد). ج ، احفاث . || ماری کلان که به انبان ماند. (منتهی الارب ). ماریست گزنده و بی زهر خردتر از حُفات . (اقرب الموارد).