کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احظاظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احظاظ
لغتنامه دهخدا
احظاظ. [ اِ ] (ع مص ) بابهره شدن . بخت مند گردیدن . (منتهی الارب ). دولتی گشتن .
-
واژههای همآوا
-
احزاز
لغتنامه دهخدا
احزاز. [ اِ ] (ع مص ) افزون شدن در شرف و کرَم . || بر هم سودن دندان از سرما و مانند آن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دولتی
لغتنامه دهخدا
دولتی . [ دَ / دُو ل َ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به دولت . (ناظم الاطباء). خوشبخت . بختیار. بختور. بختمند. حظی . مقبل . نیکبخت . روزبه . بهروز. دولتیار. (یادداشت مؤلف ). حظ. حظیظة. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ) : مضطرب از دولتیان دیارملک بر او شیفت...