کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احطاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احطاط
لغتنامه دهخدا
احطاط. [ اِ ] (ع مص ) دمیدگی آوردن روی یا فربه شدن و تهبج کردن : احطَّ وجهه . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
احتات
لغتنامه دهخدا
احتات . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَت ّ. اسبان و شتران نیک رو. || ملخهای مرده . || شترمرغان شتابنده .
-
احتات
لغتنامه دهخدا
احتات . [ اِ] (ع مص ) اِحتات اَرطی ؛ خشک شدن آن . (منتهی الارب ).