کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احضاریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احضاریه
/'ehzāriy[y]e/
معنی
نامهای که بهوسیلۀ آن کسی را به بازپرسی یا به دادگاه فرامیخوانند؛ احضارنامه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جلب، دعوت، فراخوان
برابر فارسی
خواست برگ، پیداخواست
دیکشنری
summons
-
جستوجوی دقیق
-
احضاریه
واژگان مترادف و متضاد
جلب، دعوت، فراخوان
-
احضاریه
فرهنگ واژههای سره
خواست برگ، پیداخواست
-
احضاریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (حقوق) 'ehzāriy[y]e نامهای که بهوسیلۀ آن کسی را به بازپرسی یا به دادگاه فرامیخوانند؛ احضارنامه.
-
احضاریه
فرهنگ فارسی معین
(اِ یِّ) [ ع . ] (اِمر.) احضارنامه ، نامه ای که به وسیلة آن شخص را به دادگاه یا هر جای دیگر فراخوانند.
-
احضاریه
لغتنامه دهخدا
احضاریه . [ اِ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) نامه ای که قاضی بدان مدعی علیه را فراخواند.
-
جستوجو در متن
-
احضارنامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (حقوق) 'ehzārnāme = احضاریه
-
revindication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احضاریه
-
conscriptional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احضاریه
-
auspicial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احضاریه
-
subpoena ad testificandum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احضاریه تبلیغاتی
-
subpoena
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احضار، احضاریه، حکم احضار، خواست برگ
-
احضارنامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.)نک احضاریه .
-
جلب
واژگان مترادف و متضاد
۱. احضاریه، احضار، توقیف ۲. جذب، ربایش ۳. آوردن، بردن، کشیدن ≠ دفع
-
مستنکف
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - سر باز زننده و خودداری کننده از انجام کاری . 2 - کسی که از رؤیت احضاریه یا حکم قرار دادگاه خودداری کند.