کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احصائیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احصائیه
/'ehšā'iy[y]e/
معنی
ادارۀ آمار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آمار، سرشماری، شمار
دیکشنری
census
-
جستوجوی دقیق
-
احصائیه
واژگان مترادف و متضاد
آمار، سرشماری، شمار
-
احصائیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: احصائیَّة] [منسوخ] 'ehšā'iy[y]e ادارۀ آمار.
-
احصائیه
لغتنامه دهخدا
احصائیه . [ اِ ئی ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) آمار. شمار. دانشی که موضوع آن دسته بندی منظم امور اجتماعی است با شماره ، مانند آمار مالی و سربازگیری و امور جنائی و محصول صنعتی و فلاحتی و غیره .
-
واژههای مشابه
-
أحصائية
دیکشنری عربی به فارسی
آمار
-
جستوجو در متن
-
آمارگیری
واژگان مترادف و متضاد
احصائیه، سرشماری
-
آمار
دیکشنری فارسی به عربی
أحصاءاتٌ ، أحصائية
-
سرشماری
واژگان مترادف و متضاد
آماربرداری، آمارگیری، احصائیه
-
آماربرداری
واژگان مترادف و متضاد
آماردن، احصائیه، سرشماری
-
آمار
لغتنامه دهخدا
آمار. (اِ) احصائیّه . (فرهنگستان ).
-
actuaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
actuaries، دبیر، امارگیر، مامور احصائيه
-
actuary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حواله، دبیر، امارگیر، مامور احصائيه
-
census
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرشماری، احصائیه، امار، ممیزی مالیاتی
-
آمارشناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (ریاضی) 'āmāršenās کسی که به قواعد علم آمار آگاهی دارد؛ متخصص احصائیه.