کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احساساتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احساساتی
معنی
( ~.) [ ع - فا. ] (ص .) زودرنج ، کسی که زود دستخوش احساساتش می شود.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
پراحساس، پرهیجان، حساس، رقیقالقلب، سریعالتاثر، عاطفی، هیجانزده
دیکشنری
emotional, emotive, flaming, lyrical, romantic, sentimental, susceptible
-
جستوجوی دقیق
-
احساساتی
واژگان مترادف و متضاد
پراحساس، پرهیجان، حساس، رقیقالقلب، سریعالتاثر، عاطفی، هیجانزده
-
احساساتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص .) زودرنج ، کسی که زود دستخوش احساساتش می شود.
-
احساساتی
دیکشنری فارسی به عربی
عاطفي , مدهش
-
واژههای مشابه
-
احساساتی شدن
فرهنگ واژههای سره
سوهشیک گشتن
-
بطور زننده احساساتی
دیکشنری فارسی به عربی
مقزز
-
ضعیف وخیلی احساساتی
دیکشنری فارسی به عربی
عاطفي
-
جستوجو در متن
-
sensive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساساتی
-
feelingful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساساتی
-
sensationary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساساتی
-
sentimentaliser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساساتی
-
overemotional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوق احساساتی
-
sentimentally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساساتی
-
sentimental
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساساتی