کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احساس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احساس
/'ehsās/
معنی
۱. دریافت؛ درک.
۲. (روانشناسی) حس کردن چیزی بهوسیلۀ یکی از حواس پنجگانه.
۳. (اسم) عاطفه؛ ذوق.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. عاطفه
۲. حس، درک، دریافتن
برابر فارسی
سهش، شور، دریافت، برداشت
فعل
بن گذشته: احساس کرد
بن حال: احساس کن
دیکشنری
emotion, feel, feeling, heart, pathy _, perception, sensation, sense, sentiment
-
جستوجوی دقیق
-
احساس
واژگان مترادف و متضاد
۱. عاطفه ۲. حس، درک، دریافتن
-
احساس
فرهنگ واژههای سره
سهش، شور، دریافت، برداشت
-
احساس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ehsās ۱. دریافت؛ درک.۲. (روانشناسی) حس کردن چیزی بهوسیلۀ یکی از حواس پنجگانه.۳. (اسم) عاطفه؛ ذوق.
-
feeling
احساس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالتی که در هر زمان و مکان ممکن است عارض شود و ذهن را موقتاً اشغال کند، بیآنکه لزوماً تظاهری داشته باشد و نیز ممکن است در تصمیمگیری دخالت داشته باشد و منشأ عمل یا حرکتی شود
-
احساس
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - دریافتن ، درک کردن . 2 - درک چیزی با یکی از حواس .
-
احساس
لغتنامه دهخدا
احساس . [ اِ ] (ع مص ) دریافت . درک کردن . دریافتن . (منتهی الارب ). دیدن و یافتن . (المصادربیهقی ). || دانستن . آگاه شدن . (منتهی الارب ). || دیدن . (زوزنی ). || احساس ،درک چیزی است با یکی از حواس . اگر احساس با حس ظاهری باشد آن را مشاهدات گویند و ا...
-
احساس
دیکشنری عربی به فارسی
احساس , حس , شور , تاثير , ظاهر , حواس پنجگانه , هوش , شعور , معني , مفاد , حس تشخيص , مفهوم , احساس کردن , پي بردن
-
احساس
دیکشنری فارسی به عربی
احساس , انطباع , ذوق , شعور
-
احساس
واژهنامه آزاد
اصطلاحاً عاطفۀ قلبی.
-
احساس
واژهنامه آزاد
در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس است و در روان شناسی، بازتاب ذهنی تأثیرات مادی (فیزیکی) است که شالودۀ همۀ ادراکات است.
-
واژههای مشابه
-
احساس کردن
فرهنگ واژههای سره
سوهیدن
-
بی احساس
فرهنگ واژههای سره
سنگدل
-
loneliness
احساس تنهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساس ناخوشایند عاطفی یا شناختی ناشی از بیکسی
-
mouthfeel
احساس دهانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] حسی که در هنگام چشیدن غذا درک میشود