کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احداث جنگل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احداث جنگل
دیکشنری فارسی به عربی
علم الغابات
-
واژههای مشابه
-
احداث الدهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹احداث دهر› [قدیمی] 'ahdāsod[d]ahr مصائب روزگار؛ سختیهای زمانه.
-
formation level, final grade, grade level
تراز احداث
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] سطحی بر روی بستر و لایۀ تحکیم که لایههای مختلف راه بر روی آن ساخته میشود
-
احداث نمود
دیکشنری فارسی به عربی
أحدَثَ
-
جستوجو در متن
-
silviculture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگلداری، جنگل، پرورش جنگل، احداث جنگل
-
علم الغابات
دیکشنری عربی به فارسی
جنگلباني , احداث جنگل , جنگلداري
-
aerial seeding, aerial sowing, air seeding
بذرپاشی هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پاشیدن تخم درختان جنگلی از هوا بهکمک بالگَرد یا هواپیمای سبک مخصوص، بهمنظور احداث جنگل در محل، پس از آمادهسازی بستر کاشت
-
field nursery
نهالستان صحرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نهالستانی موقتی که در داخل یا مجاور محل جنگلکاری احداث میشود
-
snowbreak 2
برفشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بادشکن یا موانع مصنوعی یا طبیعی که برای به دام انداختن برف احداث یا نگهداری میشود
-
scratch line
آتشبُر سردستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی آتشبُر ناقص که با شتاب بهعنوان ابزاری اضطراری برای جلوگیری از گسترش حریق احداث میشود
-
شفت
لغتنامه دهخدا
شفت . [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های چهارگانه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن . مرکز آن قصبه ٔ شفت است که روزهای دوشنبه بازار عمومی دارد. قسمت جنوب دهستان کوهستانی و قسمت شمال آن جلگه و مستور از جنگل . از 47 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل یافته و جمعیت آن در...
-
هایدلبرگ
لغتنامه دهخدا
هایدلبرگ . [ دِ ب ِ ] (اِخ ) شهر بزرگی است از ایالت بادن ورتمبرگ در کشور آلمان بر ساحل جنوبی رود نکار که در 13 میلی جنوب شرقی مانهایم و 54 میلی فرانکفورت واقع شده . این شهر در میان تپه هائی که پوشیده از جنگل میباشند قرار گرفته و دارای مناظر بسیار زیب...
-
گهواره
لغتنامه دهخدا
گهواره . [ گ َهَْ رَ / رِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش گوران شهرستان شاه آباد. واقع در 48هزارگزی شمال باختری شاه آباد (از طریق راه فرعی اتومبیل رو گردنه ٔ پنج سواره 40 هزار گز از راه مالرو) و 26هزارگزی شمال خاوری کرند و 30هزارگزی جنوب باختری کوزران مرکز ...