کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احجوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احجوه
لغتنامه دهخدا
احجوه . [ اُ ج ُوْ وَ ] (ع اِ) احجیه . چیستان . لغز. اغلوطة. و رجوع به احجیه شود. ج ، اَحاجی .
-
جستوجو در متن
-
احاجی
لغتنامه دهخدا
احاجی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُحجیّة و اُحجوّه . سوءالهائی که بر سبیل امتحان از کسی کنند. چیستان ها. || علم احاجی ؛ علمی است که در آن بحث می کنند از الفاظی که مخالفند با قواعد عربیت و تطبیق کردن آن با قواعد عربیت .
-
احجیه
لغتنامه دهخدا
احجیه . [ اُ جی ی َ ] (ع اِ) احجوه . چیستان . (دهار). بردَک . (ربنجنی ). پرد. (السامی ). برد. (برهان ). اغلوطه . لغز. چربک . (خلاص ). کلمه ای که معنی آن مخالف لفظ آن است . (تاج العروس ). سوءالی که از پرسیدنش قوت طبع مخاطب معلوم شود. و در فارسی غالباً...
-
چیستان
لغتنامه دهخدا
چیستان . (اِ مرکب ) (چیست + آن ) لغز که بکلمه ٔ «چیست آن » ابتدا شود.لغز را گویند و آن را اُحجِیَه نیز گویند. (جهانگیری ). به معنی پرسیدن باشد و آن را لغز هم گویند و به عربی اغلوطه خوانند. (برهان ). دیسان . لغز. اغلوطه . (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی...