کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتماش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احتماش
لغتنامه دهخدا
احتماش . [ اِ ت ِ ](ع مص ) جنگ کردن . (منتهی الارب ). || جنگیدن دو خروس با یکدیگر: احتمش الدیکان . (منتهی الارب ). || برافروختن از خشم . خشم گرفتن . (زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
اهتماش
لغتنامه دهخدا
اهتماش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بهم دررفتن مردمان و مانند آن . (المصادر زوزنی ). آمیخته شدن . || آمدن و شدن . || پیش و پس رفتن مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زیر و زبر شدن ملخ . (منتهی الارب ). || نرم رفتن ستور و ملخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاط...
-
جستوجو در متن
-
استحماش
لغتنامه دهخدا
استحماش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برافروختن از خشم . سخت خشمگین شدن . (تاج المصادر بیهقی ). سخت خشمناک شدن . احتماش . از غایت خشم برافروخته شدن . || باریک آواز شدن .
-
محتمش
لغتنامه دهخدا
محتمش . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتماش . دو خروس با هم جنگ کننده . محتمس . (ناظم الاطباء). || برافروزنده از خشم . (از منتهی الارب ). برافروخته شده ٔ از خشم . (ناظم الاطباء).