کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احتماء
معنی
(اِ تِ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - پرهیز غذایی بیمار. 2 - خودداری کردن .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
پرهیز، رژیم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
احتماء
واژگان مترادف و متضاد
پرهیز، رژیم
-
احتماء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - پرهیز غذایی بیمار. 2 - خودداری کردن .
-
احتماء
لغتنامه دهخدا
احتماء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پرهیز کردن . خود را از چیز نگه داشتن . خویشتن از چیزی نگاه داشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). از چیز زیان دار پرهیز کردن . خویشتن داری . پرهیز. || پرهیز بیمار از مضرات . رژیم : کسی را که شفا از احتما باید طلبید، او از تناول طل...
-
واژههای مشابه
-
اِحْتماء
دیکشنری عربی به فارسی
پناهندگي , پناهنده شدن , پناه جستن (بردن) , پناه گرفتن
-
واژههای همآوا
-
اهتماع
لغتنامه دهخدا
اهتماع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تغییر رنگ داده شدن . (ناظم الاطباء). تغییر کردن لون . فعل آن مجهول به کار رود. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
پناهنده شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتماء
-
پناه جستن (بردن)
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتماء
-
پناه گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتماء
-
پناهندگی
دیکشنری فارسی به عربی
ارتداد , ماوي ، اِحْتماء
-
رژیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. نظام ۲. ترتیب، روش، سبک، طرز ۳. احتماء، برنامهغذایی، پرهیز ۴. خوشه ≠ ناپرهیزی
-
محتمی
لغتنامه دهخدا
محتمی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتماء. پرهیزکننده و نگهدارنده خود را. (آنندراج ). کسی که احتراز میکند و پرهیز مینماید و خود را بازمیدارد. پرهیزکننده . || عاقبت اندیش . (ناظم الاطباء).
-
خودداری کردن
لغتنامه دهخدا
خودداری کردن . [ خوَدْ / خُدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کف ّ نفس کردن . || تحفظ. احتراس . حفظ کردن . || امساک کردن . || احتماء. || تعفف . ورع ورزیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).- خودداری کردن از ؛ شکیبیدن از. (یادداشت بخط مؤلف ).