کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتراق خوددوام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
autogenous combustion, autothermic combustion
احتراق خوددوام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] احتراقی که در آن گرمای ناشی از سوختن مواد آلی لجن برای تبخیر رطوبت موجود و تداوم احتراق کافی است و جز برای شروع، نیازی به سوخت کمکی نیست
-
واژههای مشابه
-
combustion pressure
فشار احتراق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] فشار تولیدشده براثر احتراق مخلوط سوخت و هوا در سیلندر
-
power stroke, ignition stroke, firing stroke, expansion stroke, working stroke
مرحلۀ احتراق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سومین مرحله از مراحل چهارگانۀ چرخۀ کار موتورهای درونسوز که در آن براثر سوختن مخلوط سوخت و هوا در داخل سیلندر پیستون بهطرف پایین رانده میشود
-
combustion air
هوای احتراق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هوای موردنیاز برای احتراق مناسب و ایمن سوخت
-
احتراق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← سوختن
-
combustion 1
احتراق 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سوختن سریع مخلوط سوخت و هوا در محفظۀ احتراق برای تولید توان
-
firing order, ignition order, firing sequence
ترتیب احتراق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ترتیبی که عمل احتراق در سیلندرهای مختلف موتور مطابق با آن صورت میگیرد
-
قابل احتراق
لغتنامه دهخدا
قابل احتراق . [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) (اصطلاح فیزیک و شیمی ) ماده ٔ... احتراق پذیر. سوختنی . رجوع به قابلیت احتراق شود.
-
قابلیت احتراق
لغتنامه دهخدا
قابلیت احتراق . [ ب ِ لی ی َت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) استعداد محترق شدن . درخور احتراق بودن . رجوع به قابل احتراق شود.
-
احتراق پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مادة قابلة للاحتراق
-
combustion chamber 1, blast chamber
محفظۀ احتراق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] اتاقکی در موتور سوخت مایع موشک یا کوبجت یا توربین گازی که در آن احتراق تحت فشار زیاد رخ میدهد متـ . محفظۀ احتراق موشک rocket chamber
-
combustion chamber 2, combustion space, explosion chamber, firing chamber
محفظۀ احتراق 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] فضایی بین سرسیلندر و دیوارۀ داخلی سیلندر و تاج پیستون در نقطۀ مرگ بالا که احتراق در آن صورت میگیرد
-
piston-crown combustion chamber
محفظۀ احتراق تاجپیستونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظۀ احتراقی که در تاج پیستون موتورهایی شکل میگیرد که سرسیلندر آنها تخت باشد
-
squish combustion chamber
محفظۀ احتراق دورتخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظۀ احتراقی که پیرامون آن تخت و قسمت میانی آن کاو است و باعث بهبود احتراق میشود