کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتجاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احتجاب
/'ehtejāb/
معنی
۱. در حجاب رفتن.
۲. پوشیدگی.
۳. (اسم) پوشش؛ حجاب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
احتجاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ehtejāb ۱. در حجاب رفتن.۲. پوشیدگی.۳. (اسم) پوشش؛ حجاب.
-
احتجاب
فرهنگ فارسی معین
( اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) در پرده شدن ، در حجاب شدن .
-
احتجاب
لغتنامه دهخدا
احتجاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) در پرده شدن . در حجاب شدن . (زوزنی ). در پرده رفتن : ز آفتاب ار کرد خفاش احتجاب نیست محجوب از خیال آفتاب . مولوی .ور ببندی چشم خود را ز احتجاب کار خود را کی گذارد آفتاب . مولوی .چون درآمد آن ضریر ازدر شتاب عایشه بگریخت بهر...
-
جستوجو در متن
-
فرق الاول
لغتنامه دهخدا
فرق الاول . [ ف َ قُل ْ اَوْ وَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) احتجاب به خلق از حق و بقاء رسوم خلقیه به حال خود. (تعریفات ).
-
آفتاب گرفتگی
لغتنامه دهخدا
آفتاب گرفتگی . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) کسوف شمس . احتجاب شمس . پوشیدگی آفتاب .
-
فرق الثانی
لغتنامه دهخدا
فرق الثانی . [ ف َ قُث ْ ثا ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) آن شهود قیام خلق به حق و رؤیت وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بدون احتجاب به یکی از آنها از دیگری است . (تعریفات ).
-
روگیری
لغتنامه دهخدا
روگیری . (حامص مرکب ) شرم . احتجاب زنان . حجاب زنان . حجاب کردن زن . روگرفتن . رو گرفتن زنان مسلمه . روبند، نقاب ، یا چادر بر روی داشتن زن تا غیر شوی و پدر و برادران او را نبیند. (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به روگرفتن شود.
-
ذوالعقل
لغتنامه دهخدا
ذوالعقل . [ ذُل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ) بالضم . آنکه خلق را ظاهربیند و حق را باطن و حق نزد او آئینه ٔ خلق باشد و آئینه پنهان گردد و بصورتی که ظاهر بود در آینه هرآینه این احتجاب مطلق است بمقید [ کذا ] . (آنندراج ):خلق پیدا بیند و حق را نهان این چنین بینند...
-
ماه گرفتگی
لغتنامه دهخدا
ماه گرفتگی . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) خسوف . خسف . انخساف . احتجاب قمر. پوشیدگی ماه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اِ مرکب ) لکه های نسبةً بزرگ سیاه یا سرخ تیره رنگ بر ظاهر بشره مادرزاد. خالهای بزرگ سیاه به مقدار کفی ، خردتر و بزرگتر که ...
-
محتجب
لغتنامه دهخدا
محتجب . [ م ُ ت َ ج َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتجاب . در پرده شده و پنهان گشته : آن طبیبان آنچنان بنده ٔ سبب گشته اندر مکر یزدان محتجب . مولوی .- محتجب شدن ؛ در پرده شدن . پوشیده و پنهان شدن : چون جمشید خورشید در تتق آل عباس محتجب شد بر مرکب اکهب شب...
-
پوشیدگی
لغتنامه دهخدا
پوشیدگی . [ دَ/ دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی پوشیده . مستوری . مستوربودن . ستر. خفاء. استتار. خفیه . (دهار). احتجاب . کسوف . غماء. (دهار). خافیة. (منتهی الارب ) : سه دیگر که بالا و رویش بودبپوشیدگی نیز خویش بود. فردوسی .|| ابهام . التباس . قذحمة. و فی ...
-
ذوعقل
لغتنامه دهخدا
ذوعقل . [ ع َ ] (ع ص مرکب ،اِ مرکب ) در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است : نزد صوفیه آنکه خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حق نزد او آئینه ٔ خلق باشد. آئینه پنهان گردد بصورتی که ظاهر بود در آئینه . و این احتجاب مطلق بمقید است . (شعر):خلق پیدا بیند و حق ر...
-
خمار
لغتنامه دهخدا
خمار. [ خ ِ ] (ع اِ) معجر زنان . مقنعه . چادر نماز. (از ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). روپاک . چارقد. نصیف . چانه بند. یاشماق . (یادداشت بخط مؤلف ). سرپوش . (زوزنی ). سرانداز (ملخص اللغات حسن خطیب ) ج ، اخمرة، خمر، خُمُر : گفت چه بر سر کشید...
-
جلال
لغتنامه دهخدا
جلال . [ ج َ ] (اِمص ) بزرگی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کلانی و عظمت و بزرگواری و سرافرازی . جاه .بلندی رتبه . قدرت . قوت . شوکت . رونق . عزت . هیبت و وحشت . (ناظم الاطباء). || (اِ) (اصطلاح عرفان )احتجاب ذاتست بتعینات اکوان و هر جمالی جلالها...