کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احبط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احبط
معنی
پيش دستي کردن بر , پيش جستن بر , پيش افتادن , ممانعت کردن , کمين , کمينگاه , خنثي کردن , هيچ کردن , باطل کردن , نااميد کردن , فکر کسي را خراب کردن , فاسدشدن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
احبط
دیکشنری عربی به فارسی
پيش دستي کردن بر , پيش جستن بر , پيش افتادن , ممانعت کردن , کمين , کمينگاه , خنثي کردن , هيچ کردن , باطل کردن , نااميد کردن , فکر کسي را خراب کردن , فاسدشدن
-
واژههای مشابه
-
أَحْبَطَ
فرهنگ واژگان قرآن
حبط ونابود کرد(حبط به معني باطل شدن وبي تأثير شدن عمل است به قولي اصلش از حَبَط به معني پرخوري حيوان است به نحوي که موجب آزارياهلاکش شود)
-
أحْبَطَ
دیکشنری عربی به فارسی
شکست داد , ناکام کرد , محروم کرد , نااميد کرد , خنثي نمود , بي اثر کرد , بي فرجام نمود
-
أحْبَطَ الهُجومَ
دیکشنری عربی به فارسی
حمله را دفع کرد , تهاجم را خنثي کرد
-
واژههای همآوا
-
أَحْبَطَ
فرهنگ واژگان قرآن
حبط ونابود کرد(حبط به معني باطل شدن وبي تأثير شدن عمل است به قولي اصلش از حَبَط به معني پرخوري حيوان است به نحوي که موجب آزارياهلاکش شود)
-
اهبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اهبة] [قدیمی] 'ohbat ۱. آنچه از وسایل سفر تهیه کنند؛ لوازم زندگانی.۲. سازوبرگ جنگ.۳. سازوسامان.
-
اهبت
فرهنگ فارسی معین
(اُ بَ) [ ع . اهبة ] (اِ.) 1 - ساز و برگ . 2 - آمادگی برای سفر و غیر آن .
-
اهبت
لغتنامه دهخدا
اهبت . [ اُ ب َ ] (ع اِ) اهبة. ساز و یراق . (از منتخب بنقل غیاث اللغات ). عدت . عدة. ساز. سامان . ساختگی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ساز و ساختگی کار. (ناظم الاطباء). اُهب . (ناظم الاطباء). تهیؤ : و امیر شهاب الدوله مسعود... با اهبتی و عدتی ... (تا...
-
اهبة
لغتنامه دهخدا
اهبة. [ اُ ب َ ] (ع اِ)ساز و ساختگی کار. ج ، اُهَب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اهبت . و رجوع به اهب و اهبت شود.
-
جستوجو در متن
-
پیش دستی کردن بر
دیکشنری فارسی به عربی
احبط
-
پیش جستن بر
دیکشنری فارسی به عربی
احبط
-
پیش افتادن
دیکشنری فارسی به عربی
احبط