کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
احباط
/'ehbāt/
معنی
باطل کردن؛ باطل کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
احباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ehbāt باطل کردن؛ باطل کردن.
-
احباط
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - باطل گردانیدن . 2 - دوری کردن از کسی .
-
احباط
لغتنامه دهخدا
احباط. [ اِ ] (ع مص ) احباط ماء رکیة؛ رفتن آب چاه و بازنیامدن . (منتهی الارب ). || احباط از فلان ؛ اعراض از او. (منتهی الارب ). || باطل گردانیدن . باطل کردن عمل . (تاج المصادر). باطل کردن ثواب عمل : احبطه اﷲ؛ باطل گرداناد خدای او را.
-
احباط
دیکشنری عربی به فارسی
پاداوج , بيان قهقرايي (مثل < زنم مرد , مالم را بردند و سگم هم گم شد>) , بياني که هرچه پيش مي رود اهميتش کمتر ميشود , بيان قهقرايي نمودن , ياس , نااميدي , نوميدي , دلشکستگي , دلسردي , فتور , عقيم گذاري , خنثي سازي , محروم سازي , نا اميدي
-
واژههای مشابه
-
إحباطٌ
دیکشنری عربی به فارسی
شکست , ناکامي , شکست دادن , ناکام کردن , خنثي کردن , بي اثر کردن , نافرجام نمودن
-
إحباط الإنقلاب
دیکشنری عربی به فارسی
ناکام ساختن کودتا
-
إحباطُ المؤامَرَة
دیکشنری عربی به فارسی
خنثي سازي توطئه , نقش بر آب کردن دسيسه , بي اثر کردن توطئه , کشف توطئه , عقيم ساختن توطئه , خنثي کردن توطئه , ناکام گذاردن توطئه
-
إحباطُ مُحاوَلَة اغْتيالِ
دیکشنری عربی به فارسی
خنثي سازي طرح ترور , نا فرجام ماندن ترور , کشف سوء قصد به جان
-
واژههای همآوا
-
اهباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ehbāt ۱. فرود آوردن.۲. فروفرستادن.
-
اهباط
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) فرود آوردن ، هبوط دادن .
-
اهباط
لغتنامه دهخدا
اهباط. [ اِ ] (ع مص ) فرودآوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروفرستادن و فرودآوردن .(آنندراج ). فروآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || کاسته کردن بهای آخریان . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
پاداوج
دیکشنری فارسی به عربی
احباط